بهمن صادقی لاریمی: عزیزان بهتر است از این سردرگمی که در بسیاری از موارد با توهم همراه است بیرون آمده و با کمک کارشناسان ودلسوزان استان که خوشبختانه کم هم نیستند چاره ای بیاندیشند، نیازی نیست که ده ها اهداف ریزو درشت را همزمان تعریف و تعقیب کنند. اگر بتوانیم فقط دو هدف را دنبال و عملیاتی کنیم بهتر از صدها پروژه نیمه تمامی است که سر انجامی برای آنها متصور نیست.
مازندران استانی سردر گم است . از اینکه هنوز نمی دانیم محرکه توسعه استان چه بخش هایی می تواند باشد، سردر گم هستیم و نیزاز اینکه نمی دانیم با این اعتبارات اندک به چه بخش هایی باید اولویت داد که بتواند بیشترین اثر بخشی را داشته باشد؟ این سردر گمی بیشتردر زمانی نمایان می گردد که قبل از هر سفر رئیس قوه مجریه (فرقی هم نمی کند چه کسی باشد) می بینیم نمایندگان مجلس به جای سهم خواهی منطقه ای و محلی خود ، در مجمع نمایندگان جلسه ای کارشناسی برگزار نمی کنند تا اولویت های استان را بدون ملاحظه به حوزه های انتخاباتی خود شناسایی کنند تا از این سفرها به بهترین شکل استفاده نمایند.
عده ای از روی احساس مسئولیت و ادای دین به موکلینشان و عده ای هم به دنبال بازار گرمی برای انتخابات بعدی شروع به انتخاب پروژه ها می کنند و در جلسات مهم هیات دولت در استان جهت تلفیق این پروژه ها بدلیل تنوع و تکثر آنها از یک طرف و محدودیت های حق انتخاب از طرف دیگراولویت های اصلی در دل این خواسته های کوچک و بیشمار گم می شود و استان از پروژه های مهم و تاثیر گذار محروم می ماند که متاسفانه این بار هم این حدیث تکرار شد و مهمترین خواسته های نمایندگان مناطق مختلف که همان منطقه آزاد و بخش زیرساخت های حمل ونقل بود بی نتیجه ماند و اگر هم قولی داده شد قطعا در زمان مناسب به تحقق نخواهد پیوست.
تقریبا همه اهل فکر در مازندران به این نتیجه رسیدند که دو بخش می تواند به عنوان موتورمحرک توسعه استان قلمداد شود.یکی بخش کشاورزی با تمام اجزاء و الزامات آن و دیگری بخش گردشگری. در حال حاضر این دو بخش در مازندران با چالش های زیادی روبرو می باشد . تا زمانی که به بخش کشاورزی به صورت احساسی و بدون در نظر گرفتن میدان های رقابتی برخورد شود و یا در مصاحبه های مسئولین ، بحث غذای مردم و نگاه استراتژیک اما بدون راهکار مناسب در اولویت باشد، و تا زمانی که چند متر مربع خاک بالاتر از کرامت های انسانی و… تلقی گردد و همه چیز از نگاه بخشی سیاه و سفید دیده شود و درد بی درمان و مزمن چندین ساله همچنان پابرجا باشد،اوضاع بهتر از این نخواهد شد.
مشکلات این بخش بارها توسط فرهیختگان و دلسوزان تشریح شد که در این یادداشت لزومی به تکرار آنها نیست . مسئولین باید بپذیرند که کشاورزی در کشور نسبت به دیگر بخش های اقتصادی و خدماتی عقب افتاده و یارای رقابت با آنها را ندارد، ضمن اینکه حمایتی که در خور شأن و جایگاه کشاورزان باشد از آنها صورت نمی گیرد.
یکی از اولین ویژگی های اقتصاد این است که رشد و توسعه هیچگونه سازگاری با زورو فشار ندارد و صرفا تابع هزینه و فایده می باشد. باید بپذیریم با عنایت به خرد شدن زمین های کشاورزی ، این بخش برای اکثریت عظیم کشاورزان صرفه اقتصادی ندارد و باید برای آن چاره ای اندیشید.
موضوع مهم دیگر در استان ،گردشگری است که بارها این بخش هم توسط دلسوزان مورد نقد و بررسی قرار گرفت .امروزه به دلیل خشکسالی های پی در پی در فلات مرکزی ایران و کمبود آب و… بسیاری از هموطنان جهت استراحت و تفریح به مازندران سفر می کنند و هر روز مسئولین استان با افتخار از آمار و ارقام و رتبه استان صحبت می کنند. باید از این عزیزان پرسید دستاورد این همه مسافر برای استان چیست، جز اینکه در پایان هر هفته سه محور استراتژیک استان یک طرفه می گردد و مشکلات عدیده ای برای مردم حاشیه این راه ها بوجود می آورد و یا این که اقتصاد حمل و نقل استان را که چندین هزار نفر از این طریق امرار معاش می کنند ، تحت تاثیرخود قرار می دهد. هیچ استانی در کشور وجود ندارد که اینقدر راه های اصلی آنها یک طرفه باشد، لذا جا دارد دستگاه متولی این بخش مطالعه جامع نموده و هزینه هایی را که به مردم وارد می شود بررسی نماید.
ازتوریست هایی که به مازندران می آیند از نظر درآمدی چیزی عاید استان نمی گردد، زیرا این گردشگران به چند دسته تقسیم می شوند:
۱ – بخش عمده آنها در استراحتگاه های دولتی اسکان داده می شوند و بسیاری از امکانات از جمله غذا را از همان داخل استراحتگاه ها تامین می کنند حتی نگهبانان و گارسن های این مراکز بیشتر نیروی های مازاد وزارتخانه ها درتهرا ن میباشند که به استان منتقل می شوند.
۲ -عده ای از مسافران هم به اماکن دولتی مثل مدارس، مساجد و دیگر ساختمان های اداری دولت اسکان داده می شوند که پولی بابت اسکان به بخش خصوصی پرداخت نمی کنند.
۳ – عده ای که وضع مالی مناسبی دارند در ویلاهای شخصی و گران قیمیت ساکن می شوند که صاحبان بیشترآنها در تهران یا در دیگر مناطق کشور مستقر هستند که درآمد این بخش به استان های دیگر واریز می گردد.
۴ – عده ای هم هیچ جا را ندارند و درآمد پایینی دارند سعی می کنند اکثر نیازهای سفر را همراه خود بیاورند که با کمی دقت می توان از باربندهای ماشین هایشان و کتابی نشستن مسافران تشخیص داد، این افراد در اماکن عمومی اسکان داده می شوند.
۵- عده ای هم تحت عنوان مهمان به استان سفر می کنند و…. حال با این اوصاف برای کسب درآمد از توریسم پیدا کنید پرتغال فروش را!! لذا این همه سرو صدا در خصوص توریسم و جهانگردی برای چیست؟ وگرنه با یک حساب سر انگشتی می توان تشخیص داد مثلا اگر سالیانه ده میلیون مسافر داشته باشیم و هر مسافر فقط دویست هزار تومان در استان هزینه نماید در سال می شود دو هزار میلیارد تومان، با این حساب استان نیازی به اعتبار دولتی ندارد و طی این همه سال ها با این درآمد هنگفت از رامسر تا گلوگاه می بایست با طلا فرش می شد، عزیزان بهتر است از این سردرگمی که در بسیاری از موارد با توهم همراه است بیرون آمده و با کمک کارشناسان ودلسوزان استان که خوشبختانه کم هم نیستند چاره ای بیاندیشند، نیازی نیست که ده ها اهداف ریزو درشت را همزمان تعریف و تعقیب کنند. اگر بتوانیم فقط دو هدف را دنبال و عملیاتی کنیم بهتر از صدها پروژه نیمه تمامی است که سر انجامی برای آنها متصور نیست.